جوابیه به آقا و خانم هدایت خواه  

جوابیه به آقا و خانم هدایت خواه  
مرا با شما نیست ننگ و نبرد                                      روان را نباید بر این رنجه کرد زمانه نخواهم به آزارتان                                             اگر دور مانم ز دیدارتان جز از کهتری نیست آیین من                                         مباد آز و گردن کشی دین من   سخن را نه از سر پند آنچنان که بزرگان و فرزانگان جهت آینده گان به میراث گماشتند بلکه در پی آنی که از قول فردوسی : درختی نشانی همی بر زمین ؛کجا برگ خون آورد بار کین، ساز کرد. اگرچه گژدار و پرده دار که برخاسته از نگرشی غیره علمی و دگم بوده است آنچنان که مولانا می گوید : پیش چشمت داشتی شیشه کبود                                          زان سبب عالم کبودت می نمود پتکی جز علم توانای دریدن پرده ظلمانی را ندارد، اگرچه گفته اند از قول حافظ که: با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی، اما چه باید کرد که اینک آن ساعتی فرا رسیده است که خورشید باید هر چه تابان تر و سوزان تر رعشه بر اندام تاریکی زند،چنانکه آن را از افق ها برهاند تا چنانکه  ذوالقرنین گفته است: (پاکان شما هیچ گونه بیمی در دل راه ندهند و هر کدام تان که عملی نیکو ورزند پاداش آن را خواهد دید ). کاش در این باب ناگریز از قلم بر انگشت گرفتن نبودیم و استادان تاریخ  برای صیانت از هویت تاریخی مان طبعی از محافظه کار فارغ می شدند و در این کارزار شمشیر قلم را به دست گرفته و در برابر هجوم به دفاع می پرداختند. در باب هرودوت: گفته اید هرودوت افسانه است،اگر اینگونه بپنداریم و حب و بغض مورخی را در نوشته هایش متجلی شود،آیا با این وصف که شما حکم می رانید کلیه مورخان تاریخ را به سیاق هرودوت به گوشه ای رهسپار نخواهید کرد!!! فرض نمائید که شما درست سخن می گویید و هرودوت بر اساس عرق یونانی گری اش، ایرانیان را بربر و داستان کوروش را افسانه می خواند،حال با مورخان همزمان وی همچون گزنفون چه کنیم!!! نامبرده موضع خلاف جهت نظر هرودوت را گرفته و در کتاب سیرت کوروش کبیرکه خوش بختانه به فارسی نیز برگردانده شده،کوروش را میستاید. حال اگر شما  می خواهید بر سر موضع خود پافشاری کنید و گزنفون را از سر خصم رد کنید، بدین ترتیب باید کلیه مورخان را از دم تیغ بگذرانید.به گمان حقیر شما نگاهی آمیخته به ایدئولوژی نسبت به تاریخ دارید و آنچه که مطابق میل شما نباشد، به یکباره کنار میگدارید!!! همچنان که مستحضر می باشید علم از نگاه های ایدئولوژیک فارغ است و دغدغه آن سره از ناسره و روشن کردن حقیقت است. در خلالی از یادداشت تان عنوان کرده اید که آیت الله طباطبایی،تفسیر نویسنده هندی را پذیرفته،پس از گفته شما چنین بر می آید که حضرت آیت الله بدون تحقیق و تفحص نظر این نویسنده را پذیرفته اند.آیا چنین استدلالی از سویتان در خور اعتناست؟ تمامی جوانب نویسنده تاریخی را که ابتدای کتاب اش چنین می گوید :( هدف هرودوت هالیکارناسی" از ارایه نتایج پژوهش هایش در این باب آن است که گذر زمان گرد فراموشی بر کارهای آدمیان  و دست آوردهای بزرگ یونانیان و بربر ها ننشاند و بویژه درگیری های این دو قوم روشن شود.) در خور اعتنا نست. و علم امروز مخصوصا در شاخه های زمین شناسی و باستان شناسی از بسیاری جوانب جز معدودی از روایت های هرودوت را به آن امیدوارانه چشم دوخته است آنچنان که آن را به درستی و اعتبار نزدیک می دانند. در باب ذوالقرنین: آنچنان که قرآن کریم در آیه های 83 تا 99 سوره کهف آورده است، ذوالقرنین را فردی یکتا پرست، نیکو صفت؛ دادگر، عالم و بنده شایسته و گزیده خداوند یاد کرده است اما به راستی که ذوالقرنین کیست؟! بر پایه فکت های تاریخی تمامی ویژیگی ها بر کوروش تا آن حد بر کوروش هخامنشی منطبق است که بعضا آن را انکار ناپذیر خوانده اند  و نمونه آنرا چنان که آورده اند منش انسانی و عطوفت و مدارای کوروش در رفتار او با مردم بابل پس فتح این سرزمین آورده اند آنچنان که قرآن کریم از ذوالقرنین یاد کرده است که معنای آن به مثابه فردی است که دو شاخ در بالای سر او قرار دارد که درست  به همان شکل در تصویری حجاری شده از کوروش در تخت جمشید آمده است که کلاهی با دو شاخ در بالای سر او به روشنی نمایان است . جهت اطمینان و آگاهی منابع دیگری که بر این مهم صحه گذاشته اند از این جمله اند: مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزير فرهنگ هند در زمان گاندي در تفسيرالبيان، ترجمه تفسير سوره کهف از باستاني پاريزي،علامه طباطبايي در تفسير الميزان،-آيت‌الله العظمي ناصر مکارم شيرازي و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسير نمونه (مانند قرائتي، امامي، آشتياني، حسني، شجاعي، عبدالهي و محمدي)، تابنده گنابادي در کتاب سه داستان عرفان،  صادق نوبري )، حجت الاسلام سيد نورالدين ابطحي در کتاب ايرانيان در قرآن و روايات،دکتر علي شريعتي در کتاب بازشناسي هويت ايراني اسلامي،صدر بلاغي در قصص قرآن،جلال رفيع در کتاب بهشت شداد،منوچهر خدايار در کتاب کورش در اديان آسياي غربي، قاسم آذيني فر در کتاب کوروش پيام آور بزرگ، دکتر فريدون بدره‌اي در کتاب کوروش در قرآن و عهد عتيق، محمد کاظم توانگر زمين در کتاب ذوالقرنين و کوروش، آيت الله سيد محمد فقيه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماينده مجلس خبرگان دوم، استاد محيط طباطبايي، حجه الاسلام شهيد هاشمي نژاد و احمدخان بنيان‌گذار دانشگاه اسلامي عليگر هند،یاد کرد.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 اع 1396/8/19 1:39:39

    دوست عزیز برای اثبات بزرگی کورش چرا به کتاب آسمانی تورات بسنده نمیکنین. فقط تحقیق کنین که در آیات این کتاب آسمانی در باب کورش چه گفته فک نکنم دیگر کسی کتابهای آسمانی را رد کند مگر مشرکین.

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها